Web Analytics Made Easy - Statcounter

آفتاب‌‌نیوز :

راهکار مقابله با افراد و گروه‌هایی که به دنبال خالص‌سازی و غیریت‌سازی و رویکرد‌های افراطی هستند، چیست؟ آیا ردصلاحیت‌های اخیر را می‌توان دستاوردی برای افراد و جریانات خالص‌ساز و انحصارطلب فرض کرد؟

گروه‌های اصلاح‌طلب در شرایطی که سیستم اجازه کنشگری سیاسی را به آن‌ها نمی‌دهد در کدام قلمرو باید فعالیت‌های خود را دنبال کنند؟ یافتن پاسخ‌هایی معقول و کاربردی برای این پرسش‌ها و پرسش‌های دیگری از این دست این روزها، واجد اهمیت بسیاری است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

یکی از چهره‌هایی که از دل گفتگو با او می‌توان به ابعاد مختلف این پرسش‌ها پرداخت و در خصوص آن‌ها بحث و تبادل نظر کرد، محمدجواد حق‌شناس است. چهره‌ای که هم در حوزه رسانه‌ای تجربیات بسیاری دارد، هم در بخش سیاست صاحب نظر و دیدگاه است، هم تجارب اندوخته فراوانی از حوزه‌های فرهنگی و هنری دارد. این چهره سیاسی اصلاح‌طلب معتقد است که افکار عمومی از مرحله تحلیل فضای فعلی عبور کرده و دیگر رفتار‌های افراطی برخی جریانات برایش فاقد اهمیت است، افکار عمومی به راه‌های عبور از چالش و بحران می‌اندیشد، بنابراین فعالان سیاسی نیز باید تلاش کنند در مسیر مطالبات مردم، روی چه باید کردها، فکر کنند و راهکار ارایه دهند.

حق‌شناس، ضمن بازخوانی تاریخ سرزمین ایران در طول قرون مختلف، آینده ایران را مهم‌ترین دستور کار نخبگان و اندیشمندان برای گفتمان‌سازی می‌داند.

این فعال سیاسی با اشاره به حذف چهره‌هایی، چون سید محمد خاتمی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی، آیت‌الله صانعی، محمود احمدی‌نژاد، آیت‌الله هاشمی رفسنجانی، علی لاریجانی، علی‌اکبر ناطق‌نوری و نهایتا حسن روحانی و ... این رویکرد را نشان‌دهنده ضعفی بنیادین در سیستم ارزیابی می‌کند. او معتقد است حذف این چهره‌ها یا به دلیل سوءتدبیر است یا اینکه آن را باید ناشی از پروژه نفوذ دشمنان کشور دانست.

به عنوان یک تحلیلگر و فعال سیاسی و فرهنگی این روز‌ها که دامنه ردصلاحیت‌ها گسترش عجیبی پیدا کرده و رکورد زده به چه می‌اندیشید؟

به نظرم مسائل جامعه ما به اندازه‌ای روشن و مبرهن است که دیگر به تحلیل و تفسیر خاصی نیاز ندارد. مردم به عینه مشاهده می‌کنند که گروه‌های اقلیت و تمامیت‌خواه در حال انجام چه کاری هستند و چگونه منافع کشور را پایمال خواسته‌های جناحی و سیاسی خود می‌کنند. بنابراین معتقدم در این مرحله باید وارد مرحله چه بایدکرد‌ها شویم. این ابهام نیازمند بحث و تبادل نظر است. معتقدم تلاش عام و گسترده‌ای میان افراد نخبه، تحلیلگران و صاحبان فکر و اندیشه و افرادی که حداقل اتفاق نظر را در خصوص مشکلات امروز کشور دارند باید صورت گیرد، افرادی که وضع کشور را مطلوب نمی‌دانند و آن را نگران‌کننده می‌دانند، باید کنار هم جمع شوند و با تشریک مساعی فکری به حال مشکلات کنند.

جریاناتی که معتقدند نباید دست روی دست گذاشت و از کنار مشکلات عبور کرد، مانند عزیزی که اعلام کرد: «اصلاح‌طلبی و توسعه‌خواهی در ایران به صخره‌های ستبری خورده است، بنابراین باید مسیر‌های تازه‌ای را جست‌وجو کرد.» باید به دنبال راه‌حل‌های تازه باشیم. با تمام سختی‌های موجود و تلاش تمامیت‌خواه‌ها برای ناامید ساختن جامعه باید به یک راهکار و مسیر مشترک اندیشید و پرسید که چه باید کرد؟ برای طی این مسیر نیازمند چه ابزار و بستری برای حرکت دقیق و کم هزینه هستیم؟ این گزاره‌ها باید به یک گفتمان غالب، جدی و عمومی بدل شود. در کلاس‌های درس، دانش‌آموزی، محافل علمی و رسانه‌ای باید طرح شوند، این دیدگاه‌ها و تفکرات باید با گروه‌های نخبگانی و متفکران در میان گذاشته شود تا در نهایت به یک شاهراه اصلی برای خروج از این فضا و وضعیت (حداقل به لحاظ ایده و گفتمان) رسید. در ادامه نیز باید اقدامات لازم برای جلب توجه افکار عمومی را نیز فراهم کرد. عبوری کم هزینه برای گذار از این گردنه‌های خطرناک که تندرو‌ها و افراطی‌ها برای جامعه ایجاد کرده‌اند. این ضرورت‌ها نیاز نخست امروز جامعه ایرانی است.

برای دستیابی به این ضرورت‌ها که شما برشمردید به چه ابزار‌ها و چه نوع نگاهی نیاز است؟

نکته اصلی و جدی برای این منظور، نزدیک شدن هسته‌های فکری در مسیر حل منازعه و حل معادلات است. گفتگو برای عبور از چالش‌ها نخستین قدم است. یکی از مشکلات مهمی که طی سال‌های اخیر وجود داشته، آن است که تلاش‌های بسیاری از سوی تندرو‌ها و تمامیت‌خواه‌ها در ایجاد غیریت‌سازی آحاد جامعه صورت گرفته است. مسیر اشتباهی که در ادامه بدل به یک عادت شد و این تصور شکل گرفت هر کس که مانند من نمی‌اندیشد و مانند من نیست و در گروه من قرار ندارد و... پس غیرخودی است. این رویکرد اشتباه به یک رویه در بخش‌هایی از جامعه بدل شد. باید این رویکرد‌های تمایزساز در جامعه را تغییر داد و غیریت‌اندیشی‌ها را بدل به همراهی‌ها و تعامل‌سازی‌ها و مداراجویی‌ها کرد.

محور این همراهی‌های مدنی و فرهنگی چه می‌تواند باشد؟ آیا دستیابی به قدرت سیاسی محور اصلی تلاش‌هاست؟ شکست رقیب‌محور است یا موضوع دیگری را باید به عنوان محور مسائل در نظر گرفت؟

این گفتمان‌سازی‌ها و تلاش فکری و همراهی اجتماعی را باید با موضوعی به نام ایران، مسائل ایران و آینده ایران پیوند زد. اگر این اولویت‌ها شکل گرفت و مردم متوجه شدند که مساله اصلی ایران و آینده ایران است، می‌توان از ظرفیت‌های مردمی برای نیل به هدف استفاده کرد. در تاریخ این سرزمین نمونه‌های متعددی از تهاجمات گسترده، غیریت‌سازی‌ها، خشونت‌ها و تندروی‌ها ثبت شده است، اما هر زمان که پای مام میهن و ایران عزیز در میان بوده، بسیاری از ایرانیان با دیدگاه‌های فکری مختلف، قومیت‌های مختلف، ادیان و اندیشه متفاوت و... ذیل موضوعی به نام ایران به اتحاد رسیده‌اند. این روند پس از حمله اسکندر به ایران، حمله اعراب مسلمان به ایران و سپس ظهور چهره‌های برجسته‌ای مانند فردوسی ظهور و بروز داشته است. نمونه دیگر هم تهاجم مغول‌ها به ایران و ظهور خواجه نصیرالدین طوسی بوده است.

در هر کدام از این نمونه‌ها، زمانی که مردم متوجه شده‌اند، پای هویت ایرانی و تمدن ایرانی به میان آمده، به‌رغم همه محدودیت‌ها، گفتمانی واحد را شکل داده و از هویت، فرهنگ و تمدن خود حفاظت کرده‌اند. ظهور چهره‌هایی، چون حافظ، مولوی، سعدی، خیام و ... به مردم ایران برای عبور از این گردنه‌ها کمک کرده است. امروز هم که فضای سیاسی، اجتماعی و عمومی کشورمان از شادابی و نشاط لازم تهی شده است، با کمک هم و با مساعدت گرفتن از نخبگان، هنرمندان و اندیشمندان می‌توان از این برهه‌های سخت عبور کرد.

اگر درست متوجه شده باشم، صحبت شما این است که گفتمان اصلاحات، گروه‌های مدنی و عموم مردم باید از فاز سیاسی به سمت فاز فرهنگی، رسانه‌ای و گفتمانی تغییر جهت دهند؟

معتقدم قبل از هر چیز باید مساله خودمان را روشن کنیم. معتقدم امروز مهم‌ترین مساله همه ما، ایران و نجات ایران از تندروی و افراط است. اگر موضوعی ذیل عنوان نجات ایران از تندروی و خشونت و آینده ایران به عنوان مباحث بنیادین مطرح شوند، ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و در کل تک‌تک عناصری که ایران واحد را شکل می‌دهند، مسیر خود را پیدا می‌کنند.

در این مسیر تک‌تک عناصری که ایران را شکل می‌دهند، واجد اهمیت می‌شوند. موضوعاتی، چون سرزمین، مردم، زبان فارسی و... دارای اهمیت شده و باید گرد هم جمع شوند. نیاز است یک پیوستگی مجدد در همه ابعاد در دستور کار قرار بگیرد؛ کسی که نگاه کلان دارد باید گفتمانی فلسفی ایجاد کند. اقتصاددانان باید گفتمانی مناسب توسعه ایران فراهم کنند و عناصر هنری و فرهنگی متریال فرهنگی لازم برای شکل‌دهی به آینده ایران را فراهم سازند. گروه‌های سیاسی و فعالان سیاسی دیگر باید از خود عبور کرده و راهی برای نجات جمهوریت و اسلامیت پیدا کنند. این موضوع باید به یک عزم عمومی و ملی بدل شود.

با گسترش ردصلاحیت گروه‌های اصلاح‌طلب و میانه‌رو، افراد و جریانات خالص‌ساز در غیاب رقبای اصلاح‌طلب و قبل از آغاز زنگ رسمی انتخابات، ترانه فتح و پیروزی سر داده‌اند. آیا این نوع ردصلاحیت‌ها و حذف‌ها را می‌توان دستاوردی برای این گروه‌های خالص‌ساز و تندرو تلقی کرد؟

بهترین واژه‌ای که من طی سال‌های اخیر در این موضوع خاص با آن برخورد کرده‌ام، واژه خودبراندازی است. بسیار تلاش کردم تا واژه جایگزینی برای این تندروی‌ها پیدا کنم، اما موفق نشدم. نوع خاصی از تلاش حداکثری گروهی که تصور می‌کنند در مسیر پیروزی هستند، اما در واقع بر شاخ نشسته و بن می‌برند.

اگر قرار باشد با ادبیات توهم توطئه در خصوص این موضوع اظهارنظر کنیم، می‌توان این رفتار‌ها را تلاش برخی نفوذی‌های بیرونی و خارجی دانست که به دنبال حذف نیرو‌های موثر و اثرگذار ایران هستند. زمانی که سیستم از حضور این افراد موثر و کارآمد خالی و تهی شود، در آن صورت با تلنگری دچار آسیب می‌شود. اتفاقا فریاد بلند دلسوزان کشور و بزرگان انقلاب در زمان ردصلاحیت‌ها، حذف‌ها و خالص‌سازی‌ها ناظر به این نوع خطرات است. هیچ تعبیر و تفسیر دیگری نمی‌توان از این رفتار‌ها استخراج کرد.

در واقع معتقدید که این نوع حذف‌ها و خالص‌سازی‌ها، نهایتا باعث تضعیف کشور می‌شود؟ چون سیستم هنوز نتوانسته جایگزینی برای این افراد ارایه کند؟

دقیقا، سیستم در طول این سال‌ها، بالاترین عناصر نظام سیاسی‌اش را طرد کرده و از قطار انقلاب پیاده کرده است. ابتدا مهر غیریت‌ساز و دگراندیش و غیرخودی بر افراد زده می‌شود بعد با بدترین وضع ممکن آن‌ها را از دایره تصمیم‌سازی‌ها و اثرگذاری‌ها خارج کرده است. این روند جز کاهش اعتماد مردم و ایجاد پرسش‌های بدون پاسخ، هیچ نتیجه دیگری ندارد. برخورد‌هایی که پس از فوت امام ابعاد و زوایای وسیع‌تری پیدا کرد.

پس از حذف چهره‌هایی، چون مهندس بازرگان، آیت‌الله منتظری و... نوبت به حذف چهره‌هایی، چون سید محمد خاتمی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی، آیت‌الله صانعی، محمود احمدی‌نژاد، آیت‌الله هاشمی‌رفسنجانی، علی لاریجانی، علی‌اکبر ناطق‌نوری و نهایتا حسن روحانی رسید. هر کدام از این چهره‌ها در سطح روسای قوه قضاییه و حتی نایب رهبری بودند. هر کدام از این افراد پایگاه رای و محبوبیتی در جامعه داشتند و حذف آن‌ها باعث بروز یأس و ناامیدی در بخشی از جامعه شده است. مجموعه رای این چهره‌ها، طی دهه‌های اخیر به بالای ۱۰۰ میلیون می‌رسد. اما همگی به بهانه‌ای طرد شده‌اند. آیا می‌توان منطقی برای این حذف‌ها و طردشدگی‌ها یافت؟

چطور ممکن است دامنه وسیعی از مسوولانی که زمانی محبوب بودند، ناگهان غیرخودی برشمرده شده و حذف شوند؟ بی‌تدبیری و پروژه نفوذ دوگانه‌ای است که می‌توان برای این اتلاف ظرفیت‌ها برشمرد. در بحبوحه این حذف‌ها و غیریت‌سازی‌ها، اما باید گفتمانی مناسب نجات ایران و ساخت آینده مناسب برای ایرانیان تدارک دید.

حذف چهره هایی، چون سید محمد خاتمی، مهدی کروبی، میر حسین موسوی، آیت الله صانعی، محمود احمدی نژاد، آیت الله هاشمی رفسنجانی، علی لاریجانی، علی اکبر ناطق نوری و نهایتا حسن روحانی نشان دهنده ضعف در سیستم است

بهترین واژه‌ای که که در خصوص ردصلاحیت‌ها می‌توان اشاره کرد، واژه خودبراندازی است

زمانی که سیستم از حضور این افراد موثر و کارآمد خالی و تهی شود، در آن صورت با تلنگری دچار آسیب می‌شود

معتقدم امروز مهم‌ترین مساله همه ما، ایران و نجات ایران از تندروی و افراط است

موضوعاتی، چون سرزمین، مردم، زبان فارسی و... دارای اهمیت شده و باید گرد هم جمع شوند. نیاز است یک پیوستگی مجدد در همه ابعاد در دستور کار قرار بگیرد

در تاریخ این سرزمین نمونه‌های متعددی از تهاجمات گسترده، غیریت سازی ها، خشونت‌ها و تندروی‌ها ثبت شده است، اما هر زمان که پای مام میهن و ایران عزیز در میان بوده، بسیاری از ایرانیان با دیدگاه‌های فکری مختلف، قومیت‌های مختلف، ادیان و اندیشه متفاوت و... ذیل موضوعی به نام ایران به اتحاد رسیده اند.

منبع: روزنامه اعتماد

منبع: آفتاب

کلیدواژه: محمد جواد حق شناس آینده ایران ردصلاحیت ها نجات ایران غیریت سازی خالص سازی اصلاح طلب خالص ساز آیت الله حذف ها پرسش ها سازی ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۶۲۸۱۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مقاومت در برابر عوامل بازدارنده از کمال،لازمه انتخاب راه صحیح است

خبرگزاری مهر -گروه دین و اندیشه: پاسخ به این پرسش مهم که «انسانیت انسان در چیست» می‌توان روشن کننده این باشد که چه چیزی حقیقت انسان است. انسانیت انسان به روح او است. شکی نیست که قرآن انسان را مرکّب از روح و بدن می‌داند. حقیقت روح چیزی غیر از بدن است و تا آن نباشد انسان به وجود نمی‌آید.پس هر چیزی که کمال برای روح باشد، کمال انسانی محسوب می‌شود.مرز بین انسان و حیوان زمانی ترسیم می‌شود که پای تعهد در کار بیاید و انسان بنا بگذارد که آگاهانه کاری را انجام دهد یا از انجام کاری خودداری کند و برای رفتارهای خود مقررات و ضوابطی داشته باشد. البته چگونگی وضع مقررات و نحوه اجرای آنها بحث دیگری است؛ اصل مسأله این است که انسان یا مقررات، ضوابط، ارزش‌ها، و حلال و حرام را بپذیرد، و یا بخواهد از هر قید و بندی آزاد و یله باشد و هر گونه که خواست، رفتار کند. این جاست که باید و نباید، و خوب و بد پیدا می‌شود. کاری که موجب کمال می‌شود، خوب است و باید انجام شود و کاری که موجب نقص می‌شود، بد است و نباید انجام شود.

«صبر» یعنی مقاومت در مقابل انگیزه و عاملی که انسان را به جهتی غیر از کمال دعوت می‌کند؛ ما هم انسان و خواهان کمال خود هستیم؛ کمال ما نیز در سایه انتخاب راه صحیح حاصل می‌شود که لازمه آن مقاومت در برابر عوامل بازدارنده از کمال است؛ بنا بر این اگر ما می‌خواهیم انسان باشیم و به مقام خلیفة‌اللهی و قرب الهی برسیم و گل سر سبد آفرینش بشویم، باید حد و مرزها را بشناسیم، بایدها و نبایدها را بدانیم، مقررات و ضوابط را بپذیریم و در چارچوب آنها رفتار کنیم و در برابر آنچه ما را از این مسیر منحرف می‌کند، مقاومت کنیم. آنچه پیش‌رو دارید گزیده‌ای از سخنان آیت‌الله مصباح‌یزدی در این خصوص در دفتر مقام معظم رهبری است که در تاریخ ۱۳۹۲/۰۴/۲۰، مطابق با دوم رمضان ۱۴۳۴ ایراد فرموده‌اند. قسمت نخست این سلسله مطلب، تقدیم نگاه تان می‌شود:

مفهوم صبر

پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله در شب معراج از خدای متعال سوال کردند: «یَا رَبِّ أَیُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَل؛ ۱ چه کاری بهتر و مطلوب‌تر است؟» خدای متعال در پاسخ فرمود: «لَیْسَ شَیْ‌ءٌ عِنْدِی أَفْضَلَ مِنَ التَّوَکُّلِ عَلَیَّ وَ الرِّضَا بِمَا قَسَمْت؛ هیچ چیزی نزد من بهتر از توکل بر من و رضایت به آنچه مقدر کرده‌ام، نیست.» طبعاً، این رفتارِ برتر از کسانی صادر می‌شود که مراتب مقدماتی تکامل را پیموده و به مراحل نهایی کمال رسیده‌اند. با توضیحاتی که درباره این دو موضوع دادیم، روشن شد برای اینکه فردی راضی به تقدیرات خدا باشد، شرایط روحی و روانی خاصی لازم است و هر کسی ابتدا به ساکن نمی‌تواند مدعی شود که من به هر چه خدا تقدیر کرده، راضی هستم.

چه بسا در عمل حوادثی پیش می‌آید که شخص رضایت خودش، و حتی گاهی رضایت مردم را بر رضایت خدا مقدم می‌دارد. گاهی انسان می‌داند که خدا از انجام کاری راضی است، اما مردم او را ملامت می‌کنند یا جامعه آن را نمی‌پسندد؛ مخالفت با خواسته مردم و افکار عمومی و به اصطلاح برخلاف مسیر آب حرکت کردن خیلی مشکل است. گاهی نیز خود فرد خواسته‌هایی دارد که ارضای آنها با انجام تکلیف الهی نمی‌سازد؛ همه ما نیز کما بیش این مسأله را تجربه کرده‌ایم که بعضی خواسته‌های ما را خدا نمی‌پسندد، نه تنها نمی‌پسندد، بلکه حتی گاهی از آنها نهی کرده و در برابر انجام آن وعده عذاب می‌دهد، ولی ما خواسته خودمان را بر فرمان الهی مقدم می‌داریم.

«رضا»؛ اوج قله کمال

رسیدن انسان به چنان مرتبه‌ای که به همه دستورات خدا و تکالیفی که تشریع کرده، راضی باشد، و هم‌چنین در برابر همه تقدیرات الهی در تکوینیات و حوادثی مثل بیماری، فقر، مشکلات اجتماعی و سختی‌ها و دشواری‌های دیگر هیچ نگرانی نداشته باشد و حتی در دل هم از خدا گله‌مند نباشد، خیلی مشکل است. البته خداوند چنین بندگانی دارد که به همه تشریعات او راضی هستند و به آنها عمل می‌کنند، و در برابر تکوینیات و تقدیرات الهی هم هیچ گلایه‌ای ندارند.

برای رسیدن به این مقام انسان باید به مرتبه‌ای از یقین برسد که بداند هیچیک از حوادث عالم، اعم از آنچه خوشایند اوست و آنچه برایش ناگوار است، بی‌اذن خدا و خارج از تقدیر الهی نیست و به نحوی انتساب به خدا دارد. دسترسی به این اعتقاد و پایبند بودن به آن هم کار آسانی نیست. بسیاری از بزرگان در این مساله که تقدیرات خدا شامل چه اموری می‌شود شبهات و اشکالاتی دارند و برای تقدیرات الهی دایره خاصی را تعیین می‌کنند. اما اگر کسی همه حوادث را مطابق با خواست و اراده خدا دانست و یقین کرد که در ملک الهی بدون اراده خدا هیچ اتفاقی واقع نمی‌شود، می‌تواند دلش را راضی کند که این تقدیرات را بپسندد و گلایه‌ای نداشته باشد.

کسانی بوده‌اند که شدیدترین مصیبت‌ها را با روی باز استقبال کرده‌اند؛ من مادر شهیدی را می‌شناسم که وقتی به او گفتند: بیا جنازه پسرت را برای آخرین مرتبه ببین! گفت: من فرزندم را در راه خدا داده‌ام؛ چه چیزی را ببینم؟ مادران شهیدی هستند که چند فرزندشان شهید شده، اما با روی گشاده می‌گویند: کاش فرزند دیگری هم داشتیم و در راه خدا می‌دادیم! رنج بعضی مشکلات از شهید دادن کمتر نیست؛ مادری که سال‌ها از فرزندش که به بیماری لاعلاجی مبتلا است، پرستاری می‌کند؛ چنین کسی گویا هر روز فرزندی را در راه خدا داده است. خوشا به حال کسانی که خداوند به آنها چنین معرفت، ایمان و کمالی را داده است!

شاید این موارد به نظر بعضی افسانه باشد؛ اما خداوند این مقام رفیع را نصیب اولیایش می‌کند. البته این کار بسیار سخت است و کسانی که مراتب متوسط کمال را نپیموده‌اند، به آسانی نمی‌توانند در پی «توکل» و «رضا» که افضل‌الاعمال است، باشند. چه بسیار افراد باتقوا، متدین، متعبد، اهل عبادت و انجام مستحبات که در شرایطی نتوانسته‌اند سختی‌ها را تحمل کنند و حرف‌ها و رفتارهای غیر منتظره‌ای از آنها صادر شده است و یا در دل از خداوند گله‌مند شده‌اند. با توجه به این امر این سوال مطرح می‌شود که کسانی که ظرفیت و توان راضی بودن به همه تقدیرات و خواسته‌های خدا را ندارند، چه کنند؟

پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم ضمن روایتی مفصل سفارشاتی به جناب ابوذر فرمودند که یک جمله آن، این است: «فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تَعْمَلَ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِالرِّضَا فِی الْیَقِینِ فَافْعَلْ وَ إِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَإِنَّ فِی الصَّبْرِ عَلَی مَا تَکْرَهُ خَیْراً کَثِیراً؛ ۲ اگر توانستی کارهایت را با رضا و رغبت برای خدا انجام دهی و به تقدیرات الهی یقین داشته باشی، چنین کن؛ و اگر نتوانستی، در صبر بر آنچه ناخوشایند توست، خیر فراوانی است.» این توصیه پیامبر به ابوذر است، یکی از کسانی که عالی‌ترین مقامات ایمان را کسب کرده و مورد عنایت خاص پیغمبر اکرم و امیرالمومنین سلام‌الله علیهما بوده است؛ اما گویا آن حضرت به این نکته توجه داشتند که شاید حتی کسی مثل ابوذر هم نتواند همه اعمالش را با این ویژگی‌ها انجام دهد. از همین رو می‌فرمایند: «وَ إِنْ لَمْ تَسْتَطِعْ فَإِنَّ فِی الصَّبْرِ عَلَی مَا تَکْرَهُ خَیْراً کَثِیراً.» با توجه به این فرمایش پیامبر صلوات‌الله علیه اگر بخواهیم مکارم اخلاقی و رفتاری را درجه‌بندی کنیم، مرتبه نازل‌تر ارزش‌های اخلاقی بعد از «توکل» و «رضا»، «صبر» است. به همین مناسبت اگر خدای متعال توفیق بدهد مقداری درباره این مفهوم اخلاقی از دیدگاه اسلام صحبت کنیم.

کاربردهای قرآنی «صبر»

مفهومی که ما از صبر در ذهن داریم مفهوم ساده‌ای است و شاید تعریف روشنی از آن نداشته باشیم. صبر در نظر ما یعنی این‌که اگر بلا، گرفتاری، سختی و یا مشکلاتی برای انسان پیش آمد، در برابر آن جزع و فزع نکند و خویشتن‌دار باشد؛ اما واژه «صبر» در قرآن کریم و روایات اهل بیت صلوات‌الله علیهم اجمعین کاربردی بسیار وسیع‌تر از این دارد و با بررسی آیات و روایات شاید به این نتیجه برسیم که این واژه تمام ارزش‌های اخلاقی را در برمی‌گیرد.

«صبر» و مشتقات آن بیش از صد بار در قرآن ذکر شده و بعضی از کاربردهای آن با تعبیرات و صدر و ذیلی همراه است که شاید برای کسانی که در مرتبه ضعیفی از ایمان هستند، مواجهه با چنین مفاهیمی تعجب‌آور باشد و باور نکنند که صبر تا این اندازه مهم باشد. در چهار آیه از قرآن بعد از این‌که خداوند آیات الهی را می‌شمارد، می‌گوید: «إِنَّ فِی ذَلِکَ لآیَاتٍ لِّکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ؛ ۳ در این آیات نشانه‌هایی است برای کسانی که اهل صبر و شکر باشند.»

در آیه‌ای از قرآن نیز بعد از بیان شمه‌ای از شرح حال حضرت ایوب علیه‌السلام، برای ستایش آن حضرت می‌فرماید: «إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا، نِعْمَ الْعَبْدُ، إِنَّهُ أَوَّابٌ؛ ۴ ما او را صابر یافتیم؛ عجب بنده خوبی!» ظاهراً توصیف آن حضرت به خوبی به واسطه صبر اوست. در آیات دیگری نیز می‌فرماید: «وَاللّهُ مَعَ الصَّابِرِینَ؛ ۵» «إِنَّ اللّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛ ۶» «وَاللّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ. ۷» تعبیرات فراوان دیگری نیز در مدح «صبر» در قرآن کریم آمده است. در سوره عصر هم دو چیز را عامل اصلاح اجتماع معرفی می‌کند و آن این‌که مؤمنان یک‌دیگر را سفارش کنند به این‌که ملازم حق و اهل صبر باشند. خداوند می‌توانست در این سوره کوچک که می‌خواهد در آن ابتدا عصاره تعالیم اسلام برای رشد و کمال انسان و وظیفه عمومی هر فرد، و در مرحله بعد، عامل مهم همبستگی اجتماعی و تأثیر و تأثرات بین افراد را بیان کند، امور دیگری مثل توکل، اخلاص و یا تقوا را به عنوان ارزش‌های معنوی معرفی کند؛ اما به جای همه آنها «صبر» را عنوان کرده است.

در چند آیه از قرآن هم خود پیغمبر اکرم صلوات‌الله علیه توصیه به صبر شده است؛ از جمله: «وَلِرَبِّکَ فَاصْبِرْ. ۸» این آیه سرلوحه دعوت پیامبر بود و نشان این است که یکی از مهم‌ترین اموری که آن حضرت از ابتدا باید به آنها توجه داشته باشد این است که لازمه مسئولیتی که بر عهده‌اش گذاشته شده، صبر کردن به خاطر خدا است. در آیه دیگری نیز می‌فرماید: «فَاصْبِرْ کَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ؛ ۹ مثل پیامبران صاحب عزم صبر داشته باش.» و یا: «فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَلَا تَکُن کَصَاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نَادَی وَهُوَ مَکْظُومٌ؛ ۱۰ صبر داشته باش؛ نه مثل صاحب حوت (یعنی حضرت یونس علی نبینا و آله و علیه‌السلام) که وقتی مردم به دعوت او توجه نکردند و آثار عذاب نازل شد، از قومش کناره گرفت.»

مفهوم‌شناسی «صبر»

ما معمولاً «صبر» را در مقابل سختی، گرفتاری و مصیبت به کار می‌بریم و وقتی می‌گوئیم کسی اهل صبر است، منظور ما این است که در مقابل مشکلات صبر می‌کند. اما این آیات انسان را وا می‌دارد به این‌که درباره واژه «صبر» تأمل بیشتری داشته باشد. با بررسی کاربردهای این واژه، به خصوص در قرآن متوجه می‌شویم مفهوم آن بسیار وسیع‌تر از مفهوم متعارفی است که ما در ذهن داریم. علاوه بر این‌که در روایتی از پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین صلوات‌الله علیهما نقل شده که فرمودند: صبر سه قسم است: الصَّبْرُ ثَلَاثَة؛ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِیبَةِ، وَ صَبْرٌ عَلَی الطَّاعَةِ، وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَة. ۱۱» در این روایت صبر با سه حرف ربط، مشخص و به سه قسمت تقسیم شده است. یعنی این‌که صبر فقط این نیست که انسان هنگام بلا و مصیبت جزع و فزع نکند. صبر موارد دیگری هم دارد؛ زمانی که انسان انگیزه و رغبت برای گناه پیدا می‌کند، اگر خودش را از گناه حفظ کند، این صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِیَة است. در این تعبیر گویا معنای اِعراض در صبر اشراب شده است. گاهی نیز تکلیف سنگینی مثل جهاد و یا بعضی تکالیف اجتماعی دیگر بر عهده انسان آمده که انجام آن مشکلات و گرفتاری‌هایی را در پی دارد و بسیاری افراد نمی‌توانند آن را تحمل کنند و به سرانجام برسانند. چنین موقعیتی جای صَبْرٌ عَلَی الطَّاعَةِ است.

معمولاً تکالیف اجتماعی تشکیک‌بردار است و مراتبی دارد. فرض کنید قاضی‌ای که به او پیشنهاد رشوه شده ممکن است در برابر یک میلیون، ده میلیون و یا صد میلیون تومان مقاومت کند؛ اما اگر ده میلیارد تومان به او پیشنهاد شود دست و دلش بلرزد و به گونه دیگری حکم صادر کند. هم چنان‌که ممکن است فردی در مقابل یک صحنه مهیج خود را کنترل کند، اما در شرایطی که فقط کسی مثل حضرت یوسف می‌تواند از ارتکاب گناه خودداری کند، همین شخص دامن خود را به گناه آلوده کند.

پس صبر، تنها تحمل مصیبت و جزع و فزع نکردن در برابر آن نیست. همه ما در معرض مسائل سخت و تکالیف شرعی که بعضی از آنها از واجبات مؤکد است، قرار داریم؛ اما گاهی نسبت به آنها دقت لازم را نداریم و در برابر آنها صبر نمی‌کنیم. ممکن است ما قاضی رسمی نباشیم، اما در هر شرایطی باید مراقب باشیم که حقی ناحق نشود، به کسی ظلم نشود، حق کسی تضییع نشود، در گفتگوهایمان و قضاوت‌هایی که درباره اشخاص داریم مبتلا به قضاوت نادرست نشویم و زود کسی را محکوم نکنیم و یا کسی را بیش از اندازه تحسین نکنیم. در دوران جنگ هشت ساله کسانی بودند که با وجود سن بالا تا آخرین لحظه مقاومت کردند و در برابر همه سختی‌ها خم به ابرو نیاوردند؛ در مقابل، کسانی هم بودند که همان روزهای اول جنگ در برابر اندک سختی و ناهمواری خود را باختند و به بهانه‌ای از جبهه برگشتند.

صبر یک مفهوم عام اخلاقی است که ناظر به فعل خاصی نیست

از همین مصادیق می‌توان دریافت که صبر یک مفهوم عام اخلاقی است که ناظر به فعل خاصی نیست؛ بلکه بر خلاف رفتارهایی مثل انفاق، سخاوت، راستگویی و یا درستکاری که عنوان مشخص و تعریف دقیقی دارند و خود آنها مصادیقشان را معرفی می‌کنند، صبر از جمله مفاهیم انتزاعی است که مصادیق متعدد و حتی متغایر نوعی دارد که از مجموع آنها عنوانی کلی انتزاع می‌شود و فعل خاصی را نشان نمی‌دهد. مثل واژه «تقوا»، به معنای خویشتن‌داری، پروا و یا ترس از خدا، که عنوانی کلی است و رفتارهای متفاوتی از انجام بعضی کارها مثل خواندن نماز تا ترک بعضی کارها مثل گناهان را شامل می‌شود. واژه «صبر» نیز دایره وسیعی دارد و امور مختلفی را در بر می‌گیرد.

در لغت‌نامه‌های فارسی در مقابل کلمه «صبر» می‌نویسند: شکیبایی به عنوان اسم مصدر، و یا شکیبیدن به عنوان مصدر. اما به نظر می‌رسد واژه صبر برای ما روشن‌تر از شکیبایی است. یکی از راه‌های کشف معنای یک واژه بررسی موارد کاربرد حقیقی آن و دریافتن مفهوم جامع بین موارد استعمال آن واژه است. با توجه به همین رویه، پس از بررسی موارد استعمال «صبر» متوجه می‌شویم که این واژه سه گونه کاربرد دارد: ۱ مواردی که با «عن» متعدی شده و در برابر معاصی و کارهای زشت به کار رفته است؛ ۲ مواردی که در برابر افعال ایجابی با «علی» متعدی شده و معنای مقاومت، پایداری و استقامت است؛ ۳ تحمل مصیبت‌ها و اتفاقات ناخوشایندی که برای انسان پیش می‌آید.

با ملاحظه این کاربردها و حذف ویژگی‌های خاص هر یک از آنها متوجه می‌شویم که جهت مشترکی بین همه آنها وجود دارد که ریشه اصلی معنای صبر است و آن، این است که در تمام موارد سه‌گانه، انگیزه یا عاملی وجود دارد که انسان را به سوی کار دیگری می‌کشاند، اما در برابر آن صبر می‌کند. شاید نزدیک‌ترین مفهوم به «صبر» مفهوم «مقاومت» باشد.

به عنوان مثال به این آیات توجه کنید: «بَلَی إِن تَصْبِرُواْ وَتَتَّقُواْ وَیَأْتُوکُم مِّن فَوْرِهِمْ هَذَا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُم بِخَمْسَةِ آلافٍ مِّنَ الْمَلآئِکَةِ؛ ۱۲ اگر دشمن ناگهان به شما حمله کرد و شما در مقابل حمله شدید دشمن صبر کنید و تقوا داشته باشید، خداوند پنج هزار فرشته به کمک شما می‌فرستد.» آیا در این آیه معنای «صبر» این است که جزع و فزع نکنید؟ خیر؛ یعنی: مقاومت کنید. «وَاصْبِرْ نَفْسَکَ مَعَ الَّذِینَ یَدْعُونَ رَبَّهُم بِالْغَدَاةِ وَالْعَشِیِّ یُرِیدُونَ وَجْهَهُ؛ ۱۳ با فقرایی که صبح و شام خدا را عبادت می‌کنند، باش و آنها را رها نکن.» در این آیه نیز «صبر» به معنی عدم جزع و فزع نیست؛ بلکه یعنی در مقابل پیشنهاد ثروتمندان مقاومت کن و فقرا را رها نکن.

با ملاحظه موارد استعمال «صبر» در می‌یابیم که ما همیشه با عواملی مواجه هستیم که ما را به جهتی بر خلاف مسیر صحیح دعوت می‌کنند و مقاومت در مقابل این عوامل به «صبر» تعبیر می‌شود. این عامل گاهی درونی است؛ مثل شهوت که عاملی غریزی است و انسان را به گناه سوق می‌دهد و یا خستگی، بی‌حالی و راحت‌طلبی که انسان را از انجام کارهای سخت مثل جهاد و مبارزه باز می‌دارد. گاهی نیز این عامل بیرونی است؛ مثل مصیبت‌هایی که ایجاب می‌کند انسان شکوه و بی‌تابی کند و از خود عکس‌العمل تندی نشان دهد. مقاومت کردن در برابر این عوامل «صبر» است.

پس نزدیک‌ترین واژه‌ای که می‌توانیم به عنوان معرف «صبر» در نظر بگیریم، در عربی «مقاومت» و در فارسی «خویشتن‌داری» است. این مفهوم در همه اقسام «صبر» دیده می‌شود. شبیه‌ترین واژه‌ای که در قرآن برای «صبر» به کار رفته، «استقامت» است: «فَلِذَلِکَ فَادْعُ وَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ؛ ۱۴» و یا: «إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا؛ ۱۵» چون در آیات مشابه به‌جای مفهوم «استقامت» و «مقاومت» کلمه «صبر» به کار رفته است.

۱. بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۲۱.

۲. مکارم‌الاخلاق، ص ۴۶۹.

۳. ابراهیم (۱۴)، ۵؛ لقمان (۳۱)، ۳۱؛ سبأ (۳۴)، ۱۹؛ شوری (۴۲)، ۳۳.

۴. ص (۳۸)، ۴۴.

۵. بقره (۲)، ۲۴۹؛ انفال (۸)، ۶۶.

۶. بقره (۲)، ۱۵۳؛ انفال (۸)، ۴۶.

۷. آل‌عمران (۳)، ۱۴۶.

۸. مدثر (۷۴)، ۷.

۹. احقاف (۴۶)، ۳۵.

۱۰. قلم (۶۸)، ۴۸.

۱۱. کافی، ج ۲، ص ۹۱، باب الصبر.

۱۲. آل‌عمران (۳)، ۱۲۵.

۱۳. کهف (۱۸)، ۲۸.

۱۴. شوری (۴۲)، ۱۵.

۱۵. احقاف (۴۶)، ۱۳.

کد خبر 6083141 سمانه نوری زاده قصری

دیگر خبرها

  • افول تشکل‌های دانشجویی، بدنه اجرایی کشور را تضعیف می‌کند
  • صدا و سیما تحمل نقدپذیری خود را بالا ببرد
  • عهد کردیم خودسانسوری نکنیم
  • سفر ریاست جمهور ایران به پاکستان در راستای زمینه سازی وحدت و همکاری منطقه بود
  • احتمال بازگشت قیمت دلار به دامنه ۵۰ هزار تومان چقدر است؟
  • شوک سیاسی جدید رخ ندهد، احتمال دارد دلار به دامنه ۵۰ هزار تومان برگردد
  • پهلوان بودن واژه ایست بینهایت
  • این ۱۴ نفر بالاترین ثروت در جهان را دارند
  • «امیدآفرینی» بهترین اسلحه برای مبارزه در جنگ ترکیبی دشمن است
  • مقاومت در برابر عوامل بازدارنده از کمال،لازمه انتخاب راه صحیح است